درد و دلهای مامان(2)
امروز صبح وقت خوردن صبحانه بابایی طبق عادت همیشگی tv رو روشن کرده بود و گذاشته بود رو شبکه دو ( من همیشه سراین موضوع با بابایی درگیرم برعکس من که دوس دارم tvوقت غذا خوردن خاموش باشه بابایی بدون tv غذا بهش نمیچسبه مام که بابا ذلیل همیشه کوتاه میایم ) یه برنامه بود درمورد کودکان وای همش نی نی های ناز میداد دلم داشت ضعف میرفت چقد ناز بودن چقد دلم میخواست یکی از نی نی های ناز مال من بود تو آغوش من بود. یکم که نگاه کردم دیگه نتونستم تحمل کنم به شوهری گفتم: میشه شبکه رو عوض کنی. انگار فعلا قسمت نیست نمیشه به زور چیزی از خدا خواست هروقت اومدی خوش اومدی. خدایا بهم صبر بده صبر بده که سوالای هرروزه اطرافیان رو تحمل کنم ص...
نویسنده :
مامان معصومه
11:44